دلنوشته ها
شهر را بوی غمی آسمانی در برگرفته است و تقویم عشق، به صفحه سرخ حماسه رسیده. یعنی این که ارتباطی است میان پیراهنهای مشکی که بر تن مردم شهر مرثیه میسرایند، با سفیدی قلبهایی که در داغ حسینیان مشتعل مانده است. این یعنی ماه بی واسطگی با کربلا. ماه تلفیق با عطش، فرا رسیده است؛ تا کربلا فاصلهای نیست
شهر را بوی غمی آسمانی در بر گرفته و زنجیرهای تعلق انسان شکسته و خود را به زنجیر سینه زنی برای نینواییان، دخیل بسته است. این یعنی؛ محرم کتاب اندوه و مرثیه اهل ولایت نیست؛ که جولانگاهی است برای شکفتن؛ برای رویش. این یعنی به بهانه حسین علیه السلام بر سینه زدن؛ اما در حقیقت بریدن سینه از زنجیرهای وابستگی به خاک. و این یعنی تا کربلا فاصله ای نیست و تا حسین علیه السلام، تنها یک جرعه عطش، باقی است.
شهر را بوی غمی آسمانی در برگرفته و کوچه و خیابانها، در تسلی وارثان زخم، سیاه پوشیده اند. این یعنی محرم، مترجم حقیقت به زبان تمام کائنات است. این یعنی آغاز محرم، ابتدای باور گمشده ترین فضایل در گستره زمانهاست. این یعنی هنگامه مرور خویشتن در محضر عاشوراست. که تمام زمین، کربلای یاد است و سراسر زمان، عاشورای اقتدا به حسین علیه السلام و سلام بر آنان که در پس سوختن در غم محرم، جهانی از ساختن را دنبال میکنند .
بوی مرثیه میآید و نوحه خوانی. زمین، پیراهن سیاهش را به تن میکند و حجم اندوهی بزرگ را میگرید. قرنهاست که آسمان، آغاز محرم الحرام را ابرپوش است و بارانی.
قرنهاست که درختان جهان، شعله پوش عزای داغی بزرگند.
محرم میآید؛ با پلکهای برشته و دستانی تاول خیز. دلش مذاب صاعقه ای دیرسال است و از مرثیههای رنجش، قافیههای داغ میچکد.
محرم میآید؛ با خبری طاقت سوز و جانکاه و ثانیههایی پرتشویش و خونین. شانههای صبورش، کوهها را سرافکنده میکند. صدای گرفته اش، دل کوچه را ریش میکند.
محرم میآید و در مویههای بی شکیبش، زخم سالیان، سرباز میکند.
محرمی دیگر از راه میرسد و شوری دیگرآغاز میشود، چشمها، عاشقانگی از سر میگیرند و دستها، به تمنای عشق باز میشوند.
محرم، ماه باز کردن عقدههای دل، در برابر عشق.
محرم، ماه دخیل بستن دل، به سقاخانههای اشک.
محرم، ماه طواف عرفانی، در حریم هفتاد و دو نام آسمانی.
محرم، ماه مرثیههای عاشورایی اشک؛ اشکی که با یاد امام حسین علیه السلام ، جلوه ای آسمانی به خود میگیرد.
محرم، ماه ناله؛ نالههای نینوایی، نالههایی که طنین مویه تاریخ، در عمق صدایش نشسته است.
محرم، ماه گریه، گریههای کربلایی؛ گریههایی که نوایش، طاقت از دل عرش میرباید.
محرم، ماه، گهواره جنبانی حضرت علی اصغر علیه السلام ، ماه تماشای قامت زیبای حضرت علی اکبر علیه السلام ، ماه آرزوهای قشنگ حضرت قاسم علیه السلام و ماه عروج دستهای آب آور حضرت عباس علیه السلام .
محرم، ماه زخم، ماه وداع، ماه شام غریبان، ماه کوفه، ماه شام، ماه غمبار اسیران، ماه نیزه، ماه نی و ماه خونبار شهیدان است.
مولای من، ای زندهترین که دستهای شفا بخشت، دردهای بشر را التیام میبخشد! غربت دیرینه ما را که آکنده از اندوهان تو است، بپذیر
عطر نامت، از کربلای دلها به مشام میرسد و کوچههای تخیل را به مرثیهخوانی دعوت میکند، مولای من، یا اباعبدا... !
سلام بر حسین علیه السلام!، سلام بر منشور آزادگی، سلام بر رنگین کمان عشق، سلام بر ماهتاب ساحل تنهایی! سلام بر صحیفه بندگی و رمز و راز زندگی! سلام بر خاک و خون، خون حسین علیه السلام، خاک کربلا!
سلام بر لحظههای توکل و خلوص عاشوراییان؛ سلام بر آفریدگار عطش و مظهر مبارزه با هوس!
سلام بر عطش عباس علیه السلام که مظهر مبارزه با هر خناس بود!
من از فلات آزادگی و جلگه سرسبز عشق، از قنوت پرستوهای عاشق توحید میگویم
من از سپیده دم دعا که از خم سجادههای کربلا، سرود رهایی از این خاکدان را زمزمه میکرد، از مظلومیت شقایقها، از آزادگی نسیمها، از تشنگی شمشیرها، از لطافت لالهها و از زیباترین لحظات تاریخ و لحظههای مقدس اتصال عبد و معبود میگویم.
من از حسین علیه السلام و پروانههای سوخته اش میگویم، از هجرت کبوترهای بی دانه عاشق.
سلام بر مؤذن شش ماهه که آوای مظلومانه و گریههای وداعش، گریه برسرنوشت انسانهای غافل از خدا بود.
سلام بر حسین علیه السلام که آفتاب عاشقی است، هم او که یادگار حیدر است، شمیم یاس کوثر است.
سلام و رحمت و برکت خدا بر حسین علیه السلام!
Design By : Pichak |